زنان، خانه‌داری و نقش‌های‌ تحمیلی – در گفت‌وگو با شهلا شفیق، جامعه‌شناس و پژوهشگر – اسماعیل جلیلوند

نتیجه هر فعالیتی در زندگی انسان، شکلی از تولید یا خدمات است و هر شکلی از کار، از ارزش اقتصادی برخوردار است. اما قوانینِ نوشته و نانوشته اجتماعی و اقتصادی، ارزش پرداختی یکسانی را برای انواع این فعالیت‌ها قائل نیست.

کار خانگی زنان در قالب نگهداری کودکان و دیگر کارهای روزمره را باید در گروه کارهایی قرار داد که از دید جامعه فاقد ارزش پرداختی است.

اغلب زنان ایران، روزانه چند ساعت از زمان خود را صرف انجام امور خانه و نگهداری از کودکان خود می‌کنند؛ کاری تکراری، کسالت‌آور و بدون مزد که در این میان گروه بزرگی از زنان، تمام عمر خود را پس از دوران کودکی فقط به انجام آن مشغول می‌شوند. بر اساس گزارش‌های منتشر شده، در حال حاضر آمار این گروه از زنان در ایران، ۱۹میلیون زن نفر برآورد شده است.

در تشریح اینکه چگونه این شکل از کار بدون مزد در خانه برعهده زن گذاشته شده، نظریات بسیاری طرح شده است. برخی معتقدند که زن قربانی جامعه مردسالار و قوانین مردسالارانه است؛ مردانی که منافع‌شان با احقاق حقوق زن به خطر می‌افتد و به همین دلیل مانع رسیدن زنان به حقوق‌شان می‌شوند.

برخی مشکل را از قوانین می‌دانند و برخی دیگر نیز معتقدند که کار زن به شکل غیر مستقیم، در چرخه انباشت سرمایه دخیل است و این نظام سیاسی مبتنی بر سرمایه است که همانند مردان، زنان را نیز استثمار می‌کند و با کمک ابزارهای تبلیغاتی خود، مانع از شکل‌گیری خواست تحول در این زمینه می‌شود.

کودکان نیز در روند اجتماعی شدن، با الگوپذیری از نقش‌های نهادینه شده در خانواده، آن‌ها را فرامی‌گیرند و حتی مشارکت همزمان زن در فعالیت اقتصادی خارج از خانه نیز، نمی‌تواند این کلیشه‌های رسوب شده در ذهن کودکان دیروز را تغییر دهد: «کار خانه وظیفه زن است و مرد هم اگر کمک کند، چه خوب می‌شود.»

تاکید بر ابعاد عاطفی قرار گرفتن زن در نقش خانم خانه‌دار مانند انجام وظیفه مادری و همسری نیز سرپوشی است بر آنچه واقعاً در حال رخ دادن است: نادیده گرفتن حق زن برای حضور در جامعه، انتخاب شغل، شیوه زندگی و پرورش و شکوفایی استعدادهای او.

زن می تواند بدون آنکه در زندان کلیشه‌های جنسیتی به بند کشیده شود، نقش مادر و همسر را نیز برعهده بگیرد، همانگونه که مرد، نقش پدر و همسر را در خانواده بر عهده می‌گیرد.

در ایران نیز که یک جامعه شبه مدرن است، کار خانگی وظیفه زنان است و در اکثریت خانواده‌های ایرانی اعتراضی نسبت به این مسئله وجود ندارد. چندی پیش، دولت ایران در طرحی اعلام کرده بود که قصد دارد زنان خانه‌دار را تحت پوشش بیمه و حمایت مالی قرار دهد.

این طرح، تحت عنوان بیمه زنان خانه‌دار، حدود ۱۱ سال هست که بارها از سوی مسئولان کشور ایران مطرح شده و با وجود اجرای دو طرح آزمایشی در چند استان ایران، هیچ‌گاه به ثمر نرسیده است.

این طرح بر اساس آنچه در خبرها آمد، قرار بود در هفته اول اسفندماه سال گذشته، در ستاد ملی زن و خانواده به تصویب برسد که دوباره به تعویق افتاد و به اواخر فروردین یا اوایل اردیبهشت‌ماه سال جاری موکول شد.

فارغ از اینکه اینگونه طرح‌ها تا چه اندازه از امکان اجرایی شدن برخوردارند، این مسئله را چگونه باید تحلیل کرد؟ آیا اگر چنین طرحی اجرایی شود، در نهایت به سود زنان است یا به زیان آنان؟

نقش‌پذیری زن در جامعه مردسالار

شهلاشفیق، جامعه‌شناس، پژوهشگر، فعال حقوق زنان و نویسنده ایرانی مقیم فرانسه در این‌ زمینه به زمانه می گوید: «مسئله این است که حتی اگر کار خانگی ارزش پرداختی داشته باشد، توسط‌ مردان هم می‌تواند انجام شود. چرا کار خانگی زنان؟ این بحث در اروپا هم مطرح است که چرا با وجود آزادی‌های اجتماعی و مشارکت جدی زنان در فرآیند تولید اقتصادی خارج از خانه، همچنان کارهای خانه از قبیل شست‌‌وشو و پخت وپز و نگهداری از کودکان از وظایف ذاتی زن محسوب می‌شود؟ در آنجا کوشش می‌کنند که با ایجاد تحولات بنیادیِ آموزشی و ایجاد تغییر در نگرش نسل‌های در حال رشد، در آینده این مشکل را به‌تدریج بر‌طرف کنند.

در ایران، حکومت اسلامی که بر ارزش‌های پدرسالارانه بنا شده، می‌کوشد نقش خانگی زنان را تحکیم کند. طرح پرداخت پول برای کار خانگی زن نیز از همین دیدگاه ناشی می‌شود. می‌گویند که هدف ما حمایت از زنان خانه‌دار است، در حالی که از طریق طرح بیمه زنان خانه‌دار دو اتفاق در جامعه رخ می‌دهد. یکی اینکه ارزش‌های جنسیتی تحکیم و بازتولید می‌شوند که هدفشان تقسیم کردن عرصه حضور اجتماعی زن و مرد به خانه و بیرون از خانه است و دیگر اینکه توانایی زنان برای مشارکت فعال اقتصادی نادیده گرفته می‌شود. به خصوص با توجه به اینکه زنان زیادی در ایران از تحصیلات عالی برخوردار هستند و توان پیشرفت در مشاغل متقاوت را دارند.»

این فعال امور زنان در مورد اینکه ممکن است برخی از زنان با میل خود حضور در خانه را به بیرون ترجیح دهند، می‌گوید: «نمی توان این سئوال را اینگونه مطرح کرد که برخی از زنان ممکن است خودشان بودن در خانه را انتخاب کنند. باید ببینیم مجموعه عواملی که در جامعه برای انتخاب‌های دیگر زن محدودیت ایجاد می کنند، کدامند؟ انتخاب آزادانه حضور در داخل یا خارج از خانه برای زن و نیز برای مرد باید بدون تحمیل محدودیت‌های اجتماعی باشد. انتخاب کاملاً آزادانه با تحمیل نقش زن خانه‌دار به زنان متفاوت است و در ایران هم امکان این انتخاب آزادانه قابل مشاهده نیست.»

خانه همیشه هم امن نیست

شهلا شفیق در مورد عواملی که ممکن است زن را مجاب کند که در خانه بماند، توضیح می‌دهد: «می‌گویند حضور زن در خانه برای او امنیت ایجاد می‌کند و به همین دلیل به صلاح زن است که حتی اگر می‌خواهد کار کند، شغلی را انتخاب کند که در خانه هم بتواند آن را انجام دهد، این در حالی است که بسیاری از زنان از خشونت و ناامنی روانی و فیزیکی در داخل خانه رنج می‌برند.

پس حرف آنها را که معتقدند ماندن زنان در خانه آنها را از خشونت محافظت می‌کند، باید اینگونه ترجمه کرد که اگر در داخل خانه مورد خشونت قرار گرفتید اشکالی ندارد، اما اگر در بیرون خانه مورد خشونت قرار گرفتید به دلیل حضور شما در جامعه است، پس بهتر است به خانه بازگردید.

این برداشت به نوعی ناشی از توهم برخورداری کامل زنان از امنیت در خانه است و نه مبتنی بر یک واقعیت عینی؛ چون در ایران مفهوم خشونت جنسیتی باز نشده و با آن شکلی از خشونت که در خانه اتفاق می‌افتد مبارزه نشده است.

جامعه ناامن در همه جا ناامن است. چه در خیابان و چه در خانه. حالا این بهانه امنیت، پوششی می‌شود بر خواست واقعی حکومت که برای حل مشکلات خود می خواهد زنان را خانه‌نشین کند.

علاوه بر این، در همه کشورهای جهان می توان مشاهده کرد که وقتی برخی از مشاغل، به اصطلاح زنانه می‌شوند، ارزش‌شان به لحاظ دستمزد پایین‌تر ارزیابی می‌شود. اضافه بر این، محدود کردن انتخاب شغلی زنان در محدوده معینی از مشاغل مانند منشی‌گری یا دیگر حرفه‌هایی که در ایران عموماً برای زنان در نظر گرفته می‌شوند، کاهش تدریجی توان و مهارت‌های تخصصی و کیفی زنان را در پی دارد؛ وجود دستمزدهای بسیار کم نیز، خود عامل دیگری می‌شود تا بسیاری از زنان راه بازگشت به خانه را انتخاب کنند.

ما در ایران زنانی داریم که مدیر هستند، یا در سطوح بالا مشغول به کارند، اما به دلیل نگاه اجتماعی و سیاسی ناشایسته‌ای که وجود دارد، بسیاری از آنها که توان انجام امور مدیریتی و تخصصی را دارند، از ورود به بازار کار محروم شوند؛ آن‌هم با اینکه هر ساله دختران زیادی وارد دانشگاه می‌شوند و می‌توانند از عهده این مشاغل برآیند. این در حالی‌ است که بخش عمده اقتصاد ایران در دست دولت است و بدون وجود اراده و برنامه‌ریزی در دولت، رشد حضور زنان در مشاغل حرفه‌ای با دشواری‌های بسیاری روبه‌رو است.»

پول زنان را توانمند نمی‌کند

شهلا شفیق پیرامون عوارض حضور مستمر زن در خانه و همینطور فواید حضور او در جامعه می‌گوید: عوارض کار مستمر در خانه می‌تواند بسته به طبقه‌ اجتماعی زنان متفاوت باشد و مسئله فقر و غنای اشخاص و امکانات جانبی که از آن برخوردارند را در این مورد باید در نظر گرفت. حتی در مورد زنانی که از امکانات مالی برخوردارند، محدود شدن به نقش‌های خانگی خطر افسردگی و دلمردگی در آنها را افزایش می‌دهد.

ممکن است بعضی از مشاغل در بیرون خانه نیز یکنواخت، تکراری و کسل کننده باشند، ولی نفس حضور زن در جامعه و برخورداری او از روابط اجتماعی، می‌تواند به شکوفایی و پیشرفت ذهنی و اجتماعی او کمک کند. افزون بر این، اشتغال حرفه‌ای لازمه استقلال مالی زنان است که شرط مهمی برای شکوفایی شخصیتی آنان محسوب می‌شود.

در حالی که پرداخت پول برای کارهای خانگی مانند نگهداری از کودکان و پخت وپز، حتی اگر به امکانات مالی زن اضافه کند، در راستای بازتولید نقش فرودستانه زن و کلیشه‌های جنسیتی رایج در جامعه است و کمکی به استقلال شخصیتی زن و یا رشد استعدادهای او نمی‌کند.

بالاخره اینکه در زمینه بودجه خانواده هم اشتغال زنان مهم است. با فعالیت اقتصادی زن در بیرون از خانه و مشارکت برابر مرد در کارهای خانه، توان اقتصادی و مالی خانواده نیز گسترش پیدا می‌کند و زنان از سلامت روانی بالاتری برخوردار خواهند بود.

با توجه به همه این دلایل، توانمندسازی زنان برای برعهده گرفتن مشاغل خارج از خانه باید مورد توجه قرار گیرد. اگرچه اراده‌ای در دولت برای این کار وجود ندارد، ادامه حضور زنان در روند آموزش حرفه‌ای و نیز فعالیت جنبش‌های اجتماعی حامی حقوق زنان، از عوامل تشویق‌کننده برای حضور بیشتر زنان در جامعه و شکستن کلیشه‌های جنسیتی در تقسیم کار خانگی هستند.»

شهلا شفیق پیرامون روش‌های تغییر الگوهای مربوط به نقش‌پذیری زن در جامعه به زمانه می‌گوید: «در فرانسه می‌کوشند کلیشه‌ها را از هر دو طرف بشکنند. به عنوان مثال تنها نمی‌گویند که زنان باید در مشاغل مردانه حضور داشته باشند، بلکه مردان را هم تشویق می‌کنند تا وارد مشاغلی شوند که بنا بر عادت بیشتر به زنان نسبت داده می‌شود.

در کشورهای اسکاندیناوی با توجه به برنامه‌ریزی‌هایی که روی آموزش پایه داشته‌اند، این سیاست بهتر جواب داده است.

این راه آینده است که زن و مرد بتوانند مشاغلی را انتخاب کنند که به آن‌ها علاقه دارند و در آن شکوفا می‌شوند. محرومیت زن یا مرد از حضور در بعضی از مشاغل، محرومیت کل جامعه از برخی از امکانات رشد و توسعه است و کل جامعه را به عقب می‌برد.

در ایران البته ممکن است پرداخت پول به زنان خانه‌دار یا بیمه کردن آنان، کمی از شدت مشکلات خانواده‌های کم درآمد بکاهد، اما این پول بیشتر حالت مسکن را دارد و در پی خود، مشکلات درازمدتی را ایجاد می‌کند. مسئله را باید در یک چشم‌انداز وسیع‌تر دید: عامل ایجاد فقر، فساد و سیاستگذاری‌های غلط اقتصادی و سیاسی است. با بیمه کردن زنان خانه‌دار مشکل نابه‌هنجاری نظام درمانی در ایران که در آن دسترسی به معالجه مناسب، در گرو تمکن مالی است، حل نمی‌شود. اگر نظام تامین اجتماعی در کشور سالم باشد، دیگر چه نیازی به بیمه کردن زنان خانه‌دار تحت یک سیستم خاص آن هم فقط برای این قشر از جامعه است.»

Radio Zamaneh