برهنگی گلشيفته

اين همه چشم از حدقه در آمده،
دريده از نفرت،
خمار از حيرت،
سرشار از حسرت،

اين همه دهان کف کرده،
باز به لعنت، غران به غيرت،
اين همه دست درازشده،
برای پوشاندن،
نيشگون گرفتن،
نوازش،
کف زدن،
اين همه سر و صدا،
جيغ، داد،
خنده، سوت، فرياد،
و اين همه سنگ که برهنگی اش را نشانه گرفته،
از جنس نفرت،
از جنس سخره،
از جنس تحسين،
نه خيلی بزرگ،
و نه خيلی کوچک،
درست به اندازه لازم
برای يک نمايش خفن خفن
اگر می شد تنش را از عکس به در آورد

 شهلا شفيق
ژانويه 2012

 Goyaa